حرز امام علىّ بن موسى الرضا عليه السّلام كه به رقعة الجيب ناميده شده است این حرز در کتب معتبر شیعه مانند بلد الامینو بحار الانوار و مهج الدعوات و... آمده است و امام فرموده اند که حرز و حفظ برای هر امری می باشد .. ياسر خادم نقل کرده که وقتی امام رضا عليه السّلام به قصر حميد بن قحطبه فرود آمدند، جامه خود را بيرون آوردند و آن را به حميد دادند.
پس حميد آن را گرفته و به كنيزك خود داد تا آن را بشويد. پس اندك زمانى نگذشت كه كنيزك آمد و در حالى كه رقعهاى در دست داشت كه آن را به حميد داد و گفت اين را در جيب حضرت ابى الحسن عليه السّلام يافتم. حميد گويد: پس به آن حضرت عرض كردم فداى شما گردم به درستى كه كنيزك در جيب جامه شما رقعهاى يافته است، آن چيست؟ حضرت فرمودند: اى حميد اين رقعه حرزی است كه آن را از خود جدا نمىسازم. حميد گويد: عرض كردم چنانچه مرا به تعليم آن عوذه مشرّف سازيد هر آينه كمال لطف و شفقت شما خواهد بود. پس آن حضرت فرمودند: هر كس اين عوذه را همراه خود نگاهدارد هر آينه از او بلا دفع مىشود و حرزى نگاهدارنده از شرّ شيطان رجيم براى او خواهد بود. پس از آن اين عوذه را بر حميد خواندند و او آن را حفظ نمود
سيّد ابن طاوس عليه الرحمة گويد كه اين حرز داراى قصّهاى فرح آورنده و حكايتى تعجب آورنده است، همچنان كه ابو الصلت هروى آن را روايت نموده كه روزى حضرت امام بن موسى الرضا عليه السّلام در منزل خود نشسته بودند و من در خدمت آن حضرت بودم. پس فرستاده مأمون بر آن حضرت داخل شد و گفت امير المؤمنين را اجابت نماى. پس آن حضرت برخاستند و فرمودند اى ابو الصّلت بدرستى كه مأمون مرا در اين وقت نمىخواند مگر براى آزار عظيمى كه به من برساند. پس قسم بخدا كه نمىتواند چيزى كه ناخوش داشته باشم بجاى آورد، از جهت چند كلمهاى كه از جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله به من رسيده است. ابو الصلت گويد كه: همراه آن حضرت پس بيرون رفتم تا آن كه بر مأمون داخل شديم. پس چون آن حضرت مأمون را ديدند اين حرز را تا به آخر خواندند. پس چون به نزديك مأمون رسيدند، مأمون به سوى آن
حضرت نگاه كرد و گفت يا ابا الحسن به تحقيق كه از براى تو به صد هزار درهم امر نموديم و حاجتهاى اهل و عيال خود را بنويس. پس چون آن حضرت از نزد مأمون دور شدند، مأمون از عقب آن حضرت نظر كرد و گفت: من چيزى را اراده داشتم و خداى تعالى چيزى را و آن چه خدا اراده نموده آن بهتر است.